محمد طهمحمد طه، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

بهشت زندگی

هفته 33 ام

در اين هفته وزن كودك شما كمي بيشتر از 1810 گرم و طول بدن او (از سر تا پاشنه پا) حدود 43.7 سانتي متر مي شود. چروكها و همچنين رنگ سرخ پوست او كمتر شده و در حالي كه اكثر استخوانهاي او در حال سخت شدن هستند جمجمه او هنوز نرم بوده و استخوانهاي جمجمه كاملا به يكديگر نچسبيده اند. اين امر به او كمك مي كند تا راحت تر از مجراي زايمان عبور كرده و به دنيا بيايد. شما چگونه تغییر می کنید؟ شما ممكن است درد و يا حتي كرختي در انگشتها، مچ و دستهاي خود حس كنيد. بافتهاي مچ دست شما همانند بقيه بافتهاي بدنتان ممكن است متورم شوند. در اين صورت فشار در كانال مچ (كه يك مجراي استخواني در مچ دست شماست) افزايش مي يابد. عصبهايي كه از اين مجرا عبور مي كنند تحت فشار ق...
5 مهر 1390

قبولی بابا مصطفی

روز سه شنبه که رفتم دانشگاه ، قرار بود نتایج کنکور ارشد سراسری رو اعلام کنند. زنگ زدم به خاله فهیمه تا ببینه بابا مصطفی قبول شده یا نه؟ خاله فهیمه با استرس سایت سنجش رو چک کرد و با خوشحالی گفت دانشگاه مالک اشتر برق قبول شده خیلی خوشحال بود و من تو دانشگاه نمی تونستم ابراز احساسات کنم. بعد زنگ زدم بابا مصطفی تو سرویس بود ، بهش تبریک گفتم ،اونم خیلی خوشحال شد بعدش هم مادر بزرگ و پدربزرگا متوجه شدند. خدا رو شکر کردم و نماز شکر خوندم. آخه بابا مصطفی خیلی با استعداده و خدا هم کمکش کرد...سعی کن همیشه به خاطر خدا کار انجام بدی محمد طه جان ...
11 شهريور 1390

حرم شمس الشموس

همیشه از حرمت، بوی سیب می آید صدای بال ملائک، عجیب می آید! سلام! ضامن آهو، دل شکسته من به پای بوس نگاهت، غریب می آید نگاه زخمیِ تو، تا بقیع بارانی است مگر ز سمت مدینه، طبیب می آید؟!.. به پای در دلت، ای غریبه تنها علی(ع) ز سمت نجف، عنقریب می آید طلای گنبد تو، وعده گاه کفترهاست. کبوتر دل من، بی شکیب می آید برات گشته به قلبم مُراد خواهی داد چرا که ناله «امّن یُجیب» می آید. شاعر : خدیجه پنجی     ...
7 شهريور 1390

زیارت مشهد

سلام سلام دیروز از مشهد اومدیم جاتون خالی من و بابا مصطفی و محمدطه خانواده بابا مصطفی مشهدی هستن خیلی خیلی خوش گذشت ،شب ٢٣ رمضان حرم امام رضا بودیم ،جاتون خالی باصفا بود محمدطه بار اول بود که میومد مشهد ،همش هم تو حرم خواب بود من تکونش می دادم تا بیدار شه باباش هم با اعتماد به پسرش می گفت بچمو چیکار داری !؟ مزاحمش نشو اونخودش بیداره داره با امام رضا حرف می زنه بابا علی ،مامان مرضیه و عمه فاطمه ،خاله راضیه و ... از دیدن ما جا خوردن و خیلی خوشحال شدن چون بدون اطلاع قبلی رفته بودیم مشهد. بابا علی و مامان مرضیه هر دوشون به مناسبت به دنیا اومدن شما پول دادن عمه فاطمه هم ٣ تا کتاب زیبا که تا حالا ندیده بودم برات...
7 شهريور 1390

قبولی در حوزه

امروز دوشنبه تلفن زنگ خورد و من رو بیدار کرد (البته دیر پا شدم ) از حوزه کریمه اهل بیت تماس گرفتند که اونجا قبول شدم. خیلی خوشحال شدم که اونجا قبول شدم چون مدرسه قبل خیلی به مامان اکرم دور بود و نمی دونستم اگه اونجا قبول شم چه جوری شما رو تا پارک فدک ببرم و خونه مامانی بذارمت و دوباره برم تا حسینیه ارشاد امینه جان هم از این حوزه تعریف می کرد که حوزه خوبیه انشالله همین طوره زنگ زدم به بابا مصطفی بگم اما در دسترس نبود  طفلی سر کاره دیگه مامانی هم گوشی بر نداشت که بهش بگم اومدم به تو بگم ، تو هم که علی الظاهر خوابی ، خوش خواب دیروز رو تخت خوابیده بودم، یهو دیدم یک ور شکمم جمعع شدی یه کم ترسیدم شیطون بلا یه جا آروم نمی گ...
7 شهريور 1390

بقیع مدینه

السلام علیک یا کریم اهل بیت           گرچه میتابد بر آن خورشید سوزان حجاز                                                            شهپر بال ملائک آستان دارد بقیـــــــــع        شب که چون در ها به روی مردم بسته است          &nb...
24 مرداد 1390

هفت ماهگی

سلام سلام نی نی کوچولوی من سلام الان دو روزه رفتی تو ماهِ هفت انشالله ٣ ماه دیگه از بهشت خدا پاتو تو زمین خدا میذاری زمینی که زشتی ها و زیبایی های خودشو داره بالاترین نعمتی که خدا به موجودات داده همین نعمت حیات و موجود بودنه اما خیلی باید مراقب وسوسه های شیطان رانده شده از درگاه خدا باشیم اون قسم خورده که بنده های خدا رو اغفال کنه من بیشتره روزها قرآن میخونم تا کلام وحی روی تو اثر مثبت بذاره و انشالله نگهداره تو باشه دیشب با بابا مصطفی در مورد اسمت حرف میزدیم سونوگرافی گفته شما پسری ما هم اسامی محمدطه،محمد مهدی،محمدحسن رو انتخاب کردیم نظر من محمدطه و محمد حسن و نظر بابا مصطفی محمد مهدیِ نظر خودت چیه؟میخوایم ...
24 مرداد 1390

میلاد کریم اهل بیت امام حسن مجتبی

    ولادت باسعادت پي شواى دوم جهان تشيع كه نخستين ميوه پيوند فرخنده على (ع) با دختر گرامى پيامبر اسلام (ص) بود، در نيمه ماه رمضان سال سوم هجرت در شهرمدينه ديده به جهان گشود.(1) حسن بن على (ع) از دوران جد بزرگوارش چند سال بيشتر درك نكرد زيرا او تقريباً هفت سال بيش نداشت كه پيامبر اسلام بدرود زندگى گفت. پس از درگذشت پيامبر (ص) تقريبا سى سال در كنار پدرش امير مومنان (ع) قرار داشت و پس از شهادت على (ع) (در سال 40 هجرى) به مدت 10 سال امامت امت را به عهده داشت و در سال 50 هجرى با توطئه معاويه بر اثر مسموميت در سن 48 سالگى به درجه شهادت رسيد.   ...
24 مرداد 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهشت زندگی می باشد