محمد طهمحمد طه، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

بهشت زندگی

دو روزگی پسرمون

امروز یکشنبه است و قراره امروز مرخص بشم دیشب بابا مصطفی و مامان پیشم موندند.خیلی به جفتشون زحمت دادم ، مامان بیشتر به محمدطه می رسید و مصطفی جان به من. امروز طفلی کلاس و امتحان داشت ،کلاسشو نرفت اما برای امتحان رفت دانشگاه ،انشالله خدا کمکش کنه خیلی زحمت کشید و نذاشت به من سخت بگذره اتاقمم VIP بود و خیلی راحت از لحاظ همراه و ملاقات و خدمات بودیم. خدا رو شکر داره بارون میاد انشالله بابا مصطفی سرما نخوره آخه چتر با خودش نبرده قرار شد بابا بیاد دنبال ما و کارهای ترخیص رو انجام بده و مصطفی جان و فهیمه خونه منتظر ما باشند خانم فیلمبردار اومد خواست فیلم ازمون بگیره من یه فرصتی خواستم تا لباسامو عوض کنمو یه کم به خودم برسم ...
22 آبان 1390

شنبه ای که محمد طه عزیز به دنیا اومد(ماجرای تولد محمدطه)

صبح بعد از نماز صبح ،بابا و مامان و فهیمه اومدن دنبال من و مصطفی و به اتفاق به بیمارستان نجمیه رفتیم. ساعت 8 صبح قراره عمل بود. اول به طبقه ششم رفتیم تا کارهای پذیرش رو انجام بدیم.پرستار به دکترم خانم بقیهی تماس گرفت که من اومدم و بعد لباس اتاق عمل پوشیدم و پرستار ضربان قلب نوزاد و فشار خون من رو گرفت. بعد من و بقیه خانم هایی که برای زایمان اومده بودند را به یک اتاقی که 8تخت داشت هدایت کردند و اونجا برامون آنژیوکت و سرم و مسکن زدند و بعد از مدتی چادر های رنگی به ما دادند تا از طبقه 6 به 7 که اتاق عمل بود ، برویم. رفتم از خانوادم و مصطفی خداحافظی کردم.    این تصویر منو بابا یک ساعت قبل از بدنیا اومدن محمدطه جون هست. ی...
21 آبان 1390

سالگرد عقد فاطمه و مصطفی

با سلام امروز روز اول ذی حجه است که مصادف با سالگرد ازدواج امام علی و حضرت زهراست و منو همسرم هم با تعصی به این عزیزان در این روز عقد کردیم. به تقویم من 13 روز تا تولد محمدطه مونده انشالله. امروز می خواستم برم بیرون برای بابا مصطفی گل بخرم و خودم کیک درست کنم اما قبلش اومدم نی نی سایت و چند تا خاطره زایمان و یک فیلم دیدم. وحشتناک بود ، تمام بدنم عرق کرده و بی حالم، الان نمی تونم برم بیرون. هوا هم بارونیه بیشتر از این نمی تونم بنویسم التماس دعا
7 آبان 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهشت زندگی می باشد